نمینویسم
آخه اون نوشته
نوشته،
پس من دیگه نمینویسم
نمینویسم چطور مثه باد گذشت
طوری که روزایه هفته رو قاطی کردم.
نمینویسم چطور ده روز نه با خیالش
که با خودش، با خود باحالش
زندگی کردم
زندگی کردم و نفس کشیدم
نه نمینویسم اونقدر سرگرم هم می شدیم
که تا به خودمون می اومدیم
شب شده بودو باید
لونه تنهایی مونو ترک میکردیم
نمینویسم که دیدارایه هر روزمون
گاهی بیشتر از هفت هشت ساعت طول میکشید
و ما تو تمام این مدت
آغوش همو رها نمیکردیم
نه نمینویسم!
بنویس...!
پاسخحذفبابا بيخيال بنويس.
پاسخحذفحالا همش ده روز؟بعد ده روز چي شد پس؟!
به منم يه سري بزن.منتظرم...