۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

دلم هواتو کرده

دلم هواتو کرده

یاد چشاتو کرده

نیستی جونم ببینی

رنگم بی تو چه زرده

تویه چشام نگاهی

من بکشم یه آهی

دستمو دست بگیری

بگی دستات چه سرده

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

کی گفته 13 نحسه؟

اون شب یادم نمیره
یعنی نمیشه که یادم بره
مگه میشه اولین شب آشناییمون یادم بره
یادم بره که تو صندلی 13 بودی و من 14
یادم بره که
اونقدر پرسیدم تا جواب دادی
اونقدر حرف زدم که نخوابیدی
و صبح اونقدر تشنه خواب بودی
که تا ازت خواستم،شمارتو دادی

***

حالا وقتی یاد اون شب می افتم

با خودم میگم:

درسته اون شماره داد اما تو دل دادی ...

۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

مشکل

کاش پیشت بودم

کاش پیشت بودم تا دستاتو بگیرم

تا بگم:

جان جانان نبینم اینطور غمبرک زده باشی

مگه من مردم

تا تو سرتو رو شونم بذاری و بغضتو بشکنی

بغضی که از همین جا حسش می کنم

تا بگم زوده هنوز واسه ناامید شدن

جان جانان بجای نا امیدی تلاشتو بکن

بجنگ با مشکلت

درسته مشکل کوچیکی نیست

ولی تو هم کوچیک نیستی

تو باید تلاشتو بکنی

واسه خاطره خودت

خواهر کوچولوت

واسه خاطر خونواده

بخاطر من تلاشتو بکن

نذار فک کنم کم آوردی

تلاشتو بکن.

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

الکی خوش!!!

جان جانان دیدی این روزها که کنار هم بودیم چه زود گذشت؟

اونقدر زود گذشت که باورم نمیشه که این مدت پیش هم بودیم

همونطور که باورم نشده رفتی

باورم نشده که تو خیابون هرکی رو با پیرهن چارخونه سبز میبینم ،بنظرم تویی!

باورم نشده که ساعت از پنج که میگذره چشمم مدام به دره که از راه برسی .

من بخندم و بگم: سلام

تو بگی: سلام خوبی؟

بعد بشینیم و با هم گوش بدیم

" همه چی آرومه..."

نه ، باورم نشده، نمیخامم باورم شه !

من به فدای تو

میدونم که رفتی ، اما بذار با خیال بودنت خوش باشم !

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

... حالیا چشم جهانی نگران من و توست!

گفتی یه جایی نوشتم

که عاشق عاشقم شدم،

گفتی اونقدر مهربونی کردی

آخرگرفتارت شدم"

هر چی میخای بگو ولی یادت نره

من اول عاشقت شدم!