۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

تشکر

روز تولد ادمها توي هيچ تقويمي مشخص نشده. فقط توي قلب كسايي هست كه دوستت دارند و بهت عشق ميورزند.
دوستت دارند و براي خوشحال كردنت هركاري ميكنند، ولي تو بعضي وقتا با بيحوصلگي و زود رنجي ناراحتشون ميكني.
دوستت دارند و تو اينو ميدوني ولي با كوچكترين ناراحتي همه چي رو فراموش ميكني و ناراحتشون ميكني.
پس قدر بدون؛
همينكه برات ارزوي خير كنند، ارزوي فراموشي غير كنند،دوري و وصال،رنج و شوق،چشم پوشي و بينايي. همين يه دنيا ارزش داره.
پس قدر همه ي اينا رو بدون و شكر گذار خدا باش كه نخواسته توي اين دنيا كه مردهاش عصاي كور ميدزدند تنها باشي.




: ممنون كه بخاطر خوشحال كردن من اين كارا رو انجام دادي. خيلي خوشحالم كه تورو دارم. هميشه كنارم بمون...
.

۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

بفرمایید کیک تولد....


پیش از ضیافت

شهریار: دهنم آب افتاد ببرش دیگه...
بهیار: آخه دلم نمیاد.
********************************
پس از ضیافت


بهیار: ما که دونفریم، پس بقیه شو چیکار کنیم؟
شهریار:میذاریمش تو وبلاگ هرکی تبریک گفت، یه تیکه برداره بخوره.


۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

ضیافت


فردا روز پرکاری دارم، خیلی کارا باید انجام بدم، تاظهر باید کار تمام روزم رو انجام بدم تا بتونم عصر رو مرخصی بگیرم، البته لابلای کار باید کیک رو هم سفارش بدم، کادو رو البته از قبل گرفتم و میمونه کاغذ رنگی که اونم میگیرم از سوپری سر کوچه، یه خورده م باید کلبه تنهاییمون رو نظافت کنم، البته چند روز قبل بهیار جون بیشتر زحمتشو کشیده، آخ شمع داشت یادم میرفت، ازین شمعای عددی بگیرم بهتره یه دونه 2 با یه دونه2دیگه ، ایشالا صد ساله شی بهیار جونم، ای وای خدا خراب کردم!!!منو ببین همه چیو لو دادم....
بهیار جونم تولدت مبارک