۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

اشتباهات بزرگ

هرکسی توی زندگی یه سری اشتباهات کوچک و بزرگ داره.
اشتباهات کوچک بسته به وجدان طرف زود فراموش میشن. گاها چند ساعت هم فکر رو مشغول نمیکنند.
ولی اشتباهات بزرگ همیشه همراه ادم میمونند و به قول یه نفر که یادم نمیاد کی بود:مثل خوره در انزوا روح رو میتراشند و میخورند.
وقتی یک اشتباه میشه اشتباه بزرگ ، که عامل اصلی پیش امدنش خودت باشی. نه دوم شخص وسوم شخصی . نه عوامل اجتماعی و اقتصادی و...
متهم ردیف اول و دوم و سوم، خودتی ؛ که اگه اینجوری نبود همه ی تقصیر هارو گردن دیگری میانداختی، حتی اگه متهم ردیف سوم باشه، وخودت با وجدان اسوده روزگار سپری میکردی.
این اشتباهات بزرگ همیشه مثل سایه همراهت هستند و به وقت تنهای و ازادی فکرت خودنمایی میکنند.گاها انقدر فکرت رو مشغول میکنند؛ که تنها کاری که از دستت بر میاد برای گذشته انجام بدی غصه خوردن و گریه کردنه،بلکم یکم سبک شی. بعد هم سر درد و ارامبخش و خواب.!
بعضی وقتا بخودت دلداری میدی" که گذشته، گذشته. باید اینده رو درست ساخت."
این دلداری دادن برای چند ساعت و نهایتا چند روز مفید و موثره ولی کافیه کوچکترین مشکل و ناراحتی پیش بیاد تا همه چیز رو به اشتباهات گذشته ربط بدی و تا میتونی خودت رو سرزنش کنی. انگار دوست داری کاسه کوزه هارو سر یکی بشکنی ولی هیچکس دم دست تر از خودت گیر نمیاری. پس تا میتونی خودت رو اذیت میکنی شاید یکم اروم شی و لی بدتر میشی که بهتر نمیشی.

حالا اگه به هر ترفندی بخوای فراموش کنی اشتباهاتت رو و تا حدودی موفق هم باشی؛ یک نفر پیدا میشه که یاداوری کنه و بدتر بهمت بریزه.
حالا یا طرف از اشتباه تو ضرر کرده یا سود برده.
اگ ضرر کرده باشه ؛ که با این کار میخواد داغت رو تازه کنه و دل خودش رو خنک کنه ، که نمک باشه به زخم تو و تسکین باشه به درد خودش. اونوقته که وجدانت قلمبه میشه و تا یه مدت طولانی آزارت میده که چرا باعث ناراحتی و مشکل برای یه نفر شدی. حالا چقدر طول میکشه که این احساس وجدان درد یکم کمرنگ بشه به وجدان طرف بستگی داره.
ولی اگر طرف از اشتباه تو سود برده باشه، مسلما به دهنش مزه کرده که دوباره سراغت امده و میخواد کاری کنه که اشتباهت رو بعنوان یک عمل حسنه ببینی و تکرارش کنی که در کنارش اون هم به نوای برسه...
خلاصه کنم. من شمردم اشتباهات بزرگ زندگیم رو، تا بحال 7 8 تای هستند. شما چی؟ چندتا اشتباه بزرگ داشتی یه حساب سر انگشتی داشته باشی بد نیس.
ولی بیخیال بهش فکر نکنی بهتره...
گذشته، گذشته. باید اینده رو درست ساخت.
(اینو گفتم شاید چند روزی اروم بشم)

۳ نظر:

  1. "در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد"
    این جمله مال صادق هدایت هستش.
    یکی طلب من به خاطر راهنمایی :)

    پاسخحذف
  2. خدا فراموشی رو واسه همین وقتا گذاشته
    باید چیزایی رو که به یاد اشتباهاتت میندازنت کنار بذاری
    شاید سخت باشه ولی فک کنم جواب بده

    پاسخحذف
  3. سلام
    8،7 تا؟!!!!!! برو خدا رو صد هزار مرتبه شکر کن...که اشتباهاتتو نمیبینی!!

    اگه یه راننده بخواد زیادی به آیینه عقب ماشین توجه کنه و بخواد همش پشتشو ببینه ...تصادف میکنه!
    اگه یه تصادفی هم بکنه و جون سالم به در ببره بعد دوباره از تو آیینه هی حواسش به اتفاقات ناشی از تصادفش تو آیینه عقب باشه...ممکنه اینبار جون سالم به در نبره...ما داریم رو به جلو حرکت مینیم...بازگشت در طبیعت راه نداره...خدا تو ما دنده عقب نذاشته!

    ما باور داریم که آیینه عقب واسه اینه که گاهی یه نیم نگاهی بهش بندازیم ببینیم چه خبره...ما باور داریم درگیر گذشته شدن خودش یه اشتباه بزرگه!
    حتی تو افرادی که به طور جدی این مسئله رو حل نکنن باعث بروز بیماری های روحی ای میشه که درمانشون شاید خیلی وقت بگیره...میتونه زمینه ساز بیماریهای خطرناک هم بشه که دیگه...(من زیاد بیمار میشناسم که مسائلشون ناشی از غوطه ور شدن در گذشته تلخشونه)

    توصیه های ایمنی را جدی بگیرید
    (اگه راهکار عملی خواستی بگو)

    پاسخحذف

تو هم چيزي بگو: