۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

اندر احوالات جی هایی که جی نبودندی

آری برادر جان، بسی کسان که به سبب قلت افراد مونث و نبود امکان تجویز و کثرت افراد مذکر و دوری از اسباب نکاح و خستگی مفرط از انجام استمنا و ترس از پس انداختن اولاد و تشبیه کردن اراده مرد عذب به فولاد و... نفس شیطانی بر ایشان چیره گشته، در پس دیواری یا کنج خرابه ای، طفلی خوش بر و روی را خوابانده، دیدگان خویش بسته و در پندار دختری  را و به واقع  از راه ناثواب، پسری را تجویز نموده، خویشتن برای ساعتی آرام ، پس از آن روزها پشیمان و از کرده نادم و طفل به اجبار مفعول نیز اشک ریزان و از محل گریزان ، تا روزها و گاها تا سالها ناآرام نموده و از همه  ترسان. لیک چون قوت شهوت در آدمی، بخصوص جوانان به سبب خوراک ازدیاد یافته و باز به سبب اسباب ذکر شده فوق، فرد به فعل ناثواب با طفلی دیگر لواط کرده و چون این فعل به کرات انجام نموده قبح خبت و گناهش بر او شکسته، دیگر پندار زن و دختر از خویشتن به دور دیده وفور کیف و حال  در تجویز پسران دیده آبروی خویش به کوی و دیار ضایع گردانیده و چون پای در میانسالی نهاده ، نه کس دختر به وی داده و  پسران نیز کمتر به وی روی خوش نشان داده ،پس به مردان بسنده کرده و چون گاها با عزیزی از طایفه جی برخورد نمودی و از ایشان سخنانی چند در وصف جی و احوالات ایشان شنیدی، به پندار غلط خویشتن را جی دانستی ، حال آنکه از یاد برده که هنوز هم از دیدار سینه مرمرین و ساق سیمین بانوان زیبا روی و خوش اندام به وجد آمده، نیمه شبان به خواب و بیداری بستر خویش به ناپاک آلوده البته به اسپرم نه به جیش!!!

۲ نظر:

  1. خيلي خوشگل بود شهريار
    خيلي قشنگ توصيف كردي جي نماها رو
    مرحبا به اين قلم
    رنگ كهنه اي به متن نوينت بخشيده لحن گفتارت

    پاسخحذف
  2. به نکته خیلی خوبی اشاره کردی. واقعا قشنگ نوشتی. به طنز یه مسئله اجتمای رو باین کردی. براوو. قالب وبلاگت یه حسی به ادم میده.

    پاسخحذف

تو هم چيزي بگو: