دلتنگي
گذاشتیم اسمشو دلتنگی چون اغلب وقتی دلتنگیم مینویسم
صفحات
صفحه اصلی
مانیفست ما
۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه
روزمره گی
همیشه از شغلهای دولتی بخصوص کارمندی فرار میکرد
چون نمیخواست دچار روزمره گی شه
آخرشم تو یه شرکت خصوصی مشغول کار شد
کاری که شب و روز نداشت
اوایل عشق میکرد
اما بعدها
یعنی کم کم دچار همون روز مره گی شد!
۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه
گِله
گله ندارم از کسی
مگر ز مغرور خودم
که با گلایه های بی خودم
رنجانده م یار خودم
دلم گرفته از خودم
آره من گله دارم از خودم
دلم گرفته از خودم...
.......................................................
پ ن: مثه همیشه تو ببخش بهیار جونم
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)